داستان ناپئلون بنا پارت یکی از جنگجویان بزرگ در زمان خودش
اووقتی میخواست به جنگ دشمن برود باید تصمیمی میگرفت تا موفقیت او را تضمین کند ….او به جنگ دشمن قدرتمندی می رفت که تعداد سربازان دشمن به مراتب بیشتر از سربازان ناپئلون بناپارت بود ..اوسربازان را سوار بر قایق به جزیره میبرد وقتی سربازان از قایقها پیدا شدن آنگاه دستور داد که تمام قایق ها را آتش بزنن…..این رهبر خطاب به سربازانش گفت (کشتی ها را می بینید که در آتش می سوزند)ماراهی جز پیروزی نداریم و گزینه ی دیگری نداریم ..یا پیروز از میدان به در می آییم یا هلاک می شویم ….🔸و همیشه آنها با این روش پیروز می شودن 💪….هر کسی که مایل به پیروزی است باید کشتی ها و پل های پشت سرش را درآتش بسوزاند….و راه های عقب نشینی را بر خود ببندد و به این صورت شما میتوانید به ثروت و موفقیت برسید ….تا زمانی که شما امیدی داشته باشید منظور از امید همون پل های پشت سر است .تا زمانی پل ها رو خراب نکیند امید دارید که اگر موفق نشودم بر میکردم و این امید داشتن نمیزاره شما با اون جسارت که برای موفقیت لازم است را داشته باشید روی خود فشار نمیارید و نمی توانید موفق شوید
гѓ—гѓ¬гѓ‰гѓ‹гѓі гЃ®иіје…Ґ – г‚ўг‚ёг‚№гѓгѓћг‚¤г‚·гѓігЃ®иіје…Ґ г‚ёг‚№гѓгѓћгѓѓг‚Ї гЃЇйЂљиІ©гЃ§гЃ®иіј
гѓ—гѓ¬гѓ‰гѓ‹гѓійЂљиІ©гЃ§иІ·гЃ€гЃѕгЃ™гЃ‹ – г‚ёг‚№гѓгѓћгѓѓг‚Ї её‚иІ© гЃЉгЃ™гЃ™г‚Ѓ г‚ўг‚ёг‚№гѓгѓћг‚¤г‚·гѓійЂљиІ©